زندان خود یا دیگری ساخته؟! (عنوان بی ربط)
قفس و زندان همیشه میله نداره یا حتی چاردیواری ای که پنجره نداره.
ظلم همیشه شکنجه و ضرب و شتم و گرفتن پول و مال کسی به زور نیست.
زندان می تونه جایی باشه که توش رفت و اومد و نشت و برخاست و خورد و خوراک و خواب و بیداری حرومه! نفس کشیدن تو اون فضا سنگینه! واسه اینکه دلت گرفته یا بغض داری مجبوری به دیگری حساب پس بدی.
ظلم،تبعیض بین افراد هم رده و هم سطح توی اون مکان باشه یا میتونه گرفتن حقوق کسی ازش و حتی دادن به کس دیگری جلوی چشمای اون فرد باشه. یا نادیده گرفتن توانایی های اون فرد و کارهایی که برات انجام داده باشه.
زندان می تونه جایی باشه که همه دور و برت هستند اما تنهایی و واسه تنها بودن با خودت اونجا اجازه نداری. اینکه برای تنهاییت دوا درمونی بکنی اجازه نداری. جاییکه همه اوناییکه دورت رو گرفتن دوستات یا کس و کارت هستن ولی نتونی از چیزاییکه تو دلته براشون بگی و یه آه بلند بکشی تا نفس های بعدی راحت تر رفت و آمد بکنند توی شُش ها!
ظلم اینه که حرفات کاملا حق باشه و منطقی؛ ولی جاییکه هستی کسی از منطق یا حتی انصاف بویی نبرده. کسی که دستش اختیاری افتاده حالا خواه ناخواه،سهواٌ یا تعمّداٌ یا به دید مصلحت داره سوء استفاده می کنه از آلاتی که در اختیارشه!
دل به دست آور که حج اکبر است از هزاران کعبه یک دل بهتر است
*نتیجه: مواظب کارامون باشیم. با عنوان مصلحت دل کسی رو نشکنیم یا در حقیقت بهش ظلم نکنیم. و به اسم دوست داشتن و احتیاط برای دوستانمون زندان نسازیم.
**پ.ن : حرف زیاد بوده ولی یه کمیش یادم رفت.یه مقداری در کلمات نگنجیدند و یه کمی هم به دلایل کاملا شخصی سانسور شد.