آمپول بهونه خوبی بود...
نوشته شده توسط:سپیده .
چهارشنبه 18 دی 1392-11:03 ب.ظ
تو اتوبوس آبرسان-شریعتی موقع رفتن به آموزشگاه سرمو گذاشتم رو صندلیو زار زدم....
برام مهم نبود کی نگاه میکنه و کی چی میگه...
فقط اینو میدونستم بار اولم بود که تو خیابون و جلو ملت گریه می کردم!
وقتی قبل آمپول زدن زدم زیر گریه و مامان گفت خجالت بکش گُنده شدی هنوز از آمپول میترسی؟... آمپول بهونه ی خوبی بود.
92/10/18 ... ساعت 18:46 ---تو اتوبوس
تاریخ آخرین ویرایش:چهارشنبه 18 دی 1392 11:22 ب.ظ
This submit truly made my day. You cann't imagine just how much time I had spent for this
information! Thanks!